کد مطلب:30092 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:103

مُنذِر بن جارود عبدی












مُنذِر بن جارود[1] عبدی از یاران امام علی علیه السلام است[2] و در جنگ جمل، فرماندهی بخش كوچكی از سپاه را به عهده داشت.[3].

علی علیه السلام او را بر حكومت اِصطخْر[4] گمارد.[5] او ظاهری خوش، امّا درونی ناهنجار و نااستوار داشت.

منذر در بیت المال، خیانت كرد و بخشی از آن را ویژه خود ساخت كه علی علیه السلام نامه ای به او نوشت و او را نكوهید. او، پس از دریافت نامه امام علیه السلام به كوفه آمد. امام علیه السلام او را عزل و به پرداخت سی هزار درهم، محكوم و زندانی كرد و سپس با وساطت صعصعة بن صُوحان، آزادش ساخت.[6].

او به روزگار عبید اللَّه بن زیاد - كه دامادش بود -[7] به حكومت برخی از آبادی ها دست یافت.[8].

امام حسین علیه السلام در آستانه قیام شكوهمندش به بسیاری از چهره های سرشناس، نامه نوشت و آنان را به حمایت از خود و دفاع از حق، دعوت كرد. و از جمله به منذر نیز نامه نوشت، و شگفتا كه او نامه را با نامه رسان، تسلیم عبید اللَّه بن زیاد كرد![9].

منذر به سال 61 هجری درگذشت.[10].

6720. الغارات - به نقل از اَعمَش -:علی علیه السلام منذر بن جارود را به حكومت فارس گمارد و او چهارصد هزار درهم از مالیات آن جا را برای خود برداشت. علی علیه السلام نیز او را زندانی كرد و چون صعصعة بن صوحان از او شفاعت كرد و به اصلاح كارش پرداخت، آزادش نمود.[11].

6721. تاریخ الیعقوبی - به نقل از غیاث -:علی علیه السلام به منذر بن جارود - كه فرماندار اصطخر بود - نوشت:«امّا بعد؛ شایستگی پدرت، مرا فریفته تو كرد؛ امّا تو چون هوسرانی ات را وا نمی نهی، همان، خوارت می سازد.

به من خبر رسیده كه فراوان، كارت را رها می كنی و تخت حكومت را وا نهاده، به دنبال شكار و سگبازی می روی. سوگند می خورم كه اگر این خبرْ حقیقت داشته باشد، سزای كارت را بدهم و [ و در آن صورت، ] نادان خاندانت، از تو بهتر خواهد بود. پس چون نامه ام را دیدی، نزد من بیا. والسلام!».

مُنذِر آمد و علی علیه السلام هم او را بر كنار كرد و سی هزار درهم [ بدهی اش] را طلب كرد. سپس با [ وساطت ]صعصعة بن صوحان، او را رها كرد، و البته پس از آن كه او را قسم داد [ كه ندارد] و او هم قسم یاد كرد.[12].

6722. الأخبار الطّوال - حسین بن علی رضی الله عنه نامه ای به برخی از پیروان خود در بصره نوشت و آن را با یكی از بندگان آزاد كرده اش به نام سلمان فرستاد.

متن نامه چنین بود:«به نام خداوند بخشاینده مهربان. از حسین بن علی به مالك بن مسمع و احنف بن قیس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قیس بن هیثم. سلام بر شما!

امّا بعد؛ من شما را به زنده كردن نشانه ها و معارف دین و میراندن بدعت ها، فرامی خوانم. اگر پاسخ مثبت دهید، به راه هدایت، رهنمون می شوید. والسلام!».

چون این نامه به آنان رسید، همگی آن را پنهان داشتند، جز منذر بن جارود كه آن را فاش ساخت و از آن جا كه دخترش هند را به همسری عبید اللَّه بن زیاد [ حاكم بصره ]درآورده بود، به پیش او آمد و بر وی وارد شد و از نامه و مضمون آن باخبرش كرد. عبید اللَّه بن زیاد نیز فرمان داد كه فرستاده را بیابند و چون او را یافتند، نزد وی آوردند و گردنش را زدند.[13].

ر. ك:ج 4، ص 190 (سختگیری با كارگزاران/منذر بن جارود).









    1. جارود، همان بِشْر بن عمرو بن حُبَیش است.
    2. تاریخ دمشق:281/60.
    3. الجمل:321، تاریخ الطبری:505/4، تاریخ دمشق:283/60، الإصابة:8353/209/6. در منبع اخیر آمده است:«در ركاب علی علیه السلام در جمل، شهید شد».
    4. اصطخر، معرّب «استخر» است كه از كهن ترین شهرهای فارس و پایتخت دارا پسر داراب بوده است و آثار باستانی عظیمی در آن قرار دارد. فاصله آن تا شیراز، دوازده فرسنگ است (تقویم البلدان:329). یونانیان، آن را «پرسپولیس» می نامیدند. ویرانه های آن، اكنون در جلگه مَروْدشت، باقی است.
    5. الطبقات الكبری:561/5، المعارف:339، تاریخ دمشق:281/60.
    6. أنساب الأشراف:391/2، تاریخ الیعقوبی:203/2.
    7. الأخبار الطوال:231، الفتوح:37/5.
    8. الطبقات الكبری:561/5 و 87/7، تاریخ دمشق:283/60، الإصابة:8353/209/6.
    9. تاریخ الطبری:357/5، الكامل فی التاریخ:535/2 و 536، الأخبار الطوال:231.
    10. الطبقات الكبری:561/5، تاریخ دمشق:285/60، الإصابة:8353/209/6. در منبع اخیر آمده است:«در سال 62 هجری درگذشت».
    11. الغارات:522/2. نیز، ر. ك:أنساب الأشراف:391/2.
    12. تاریخ الیعقوبی:203/2.
    13. الأخبار الطوال:231، تاریخ الطبری:357/5. نیز، ر. ك:الكامل فی التاریخ:535/2.